... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ساده

  • اینقدر توی سر این سیستم بیچاره زدم و بی مهری کردم و به عطسه و سرفه های گاه و بیگاهش بی اعتنایی کردم که بلاخره مرگ مغزی گرفت. از جمیع مومنین و مومنات التماس دعای عاجل دارم ، اگر این رفیق تو سری خور چند ساله ام بیدار نگردد زندگی علمی یک ساله اخیرم  به طرفه العینی برباد خواهد رفت. 
  • از وقتی دکتر گفته بایداستراحت کنم کشفیدم استراحت کردن بلدنیستم، به این نتیجه رسیدم تا این کتابها و سیستم های خوره دور و برم هستند استراحت -فراموشی  امانم ندهد. 
  • مدتی است در پرسه های شبانه روحم مرتب به «مرگ» برمیخورم، مرگ که  برایم زنده میشود  پشت سرش روزها در زباله دان وجود زمین لرزه های مهیب رخ میدهد، عجب اوضاعی است ؛ این ساخت و سازهای اگزستانسیل هم مثل اینکه بنا نیست دست از سرت بردارن.
  •   واقعیت پیچیده است اما برد با ساده بین هاست، از پیچیدگی خسته ام، کاش میشد عادت به ساده بینی کرد.
نظرات 1 + ارسال نظر
mina شنبه 3 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 10:12

دکتر جون کاش به جای ساده اندیشی به قرصاو شربتاتون بیاندیشید که من دیدم چه ناجوانمردانه نظر دکتر محترم رو نادیده گرفتید.البته استراحتشو خوب اومدید.راستی منم معنی استراحتو نمیدونم.بنظر شما کار با اینترنت استراحت محسوب میشه؟گرچه با وضع نت ما سرچ کردن از صدتا صخره نوردی بدتره ازبس که لامذهب جون آدمو بالا میاره.گوگاییل شاهده!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد