یک وقت هایی گرفتار تناقضی، یک وقت هایی تضاد. به نظرم وضعیت های تناقض آمیز آدمی دردناکتر از حالت های تضاد گونه اند. می شود گفت ذهن، بیشتر درگیر تناقض و احساس درگیر تضاد است. اگر تضادهای احساس را در قالب اندیشه بریزیم سوال اینجاست؛ تضادها روی دیگر سکه تناقض اند یا محصول ناامیدی از دودوتاچهارتاهای معمول عقل و گریز از مرکز اندیشه ورزی؟؟
----------------------------------
پ.ن 1: توضیح یادداشت:
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه کاین خمار خام است
سلام لیلا جون..
میشه مثال های واضحی از تضاد و تناقضی که گفتی بزنی؟
مثال زدم دیگه ، شعر رو خوب بخون زینب جان.
خخ پس هر دو عالم بر فنا دادید. بیایید یک شبی را پیاده گز کنیم سه ساعته از طلاب تا مطهری!
یادش بخیر . فعلن که هنوز حالم خوب نشده ولی حتمن پایه ام. اصلن میام مشهد باهم تا قم پیاده روی کنیم.