... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

به نظر اینطور می رسه!!

دارم ویلیام جیمز می خونم. هرچی بیشتر براگماتیسم می خونم بیشتر به این نتیجه می رسم در ساحت زندگی عادی و باور دینی ما اغلب براگماتیستی عمل می کنیم. ما در آن صورت هم که نه تنها دلایل کافی نداریم بلکه دلایل علیه باورمان زیاد داریم بازم دست از اونها نمی کشیم چرا؟ چون جهان نگری موجودمان به ما اطمینان می دهد. تضمین های بزرگی که آراممان می کند و ما این نتیجه را حاضر نیستیم از دست بدهیم.

اغلب که بحث میانمان گل می کند و گزاره ای را به کار می بریم یا مساله ای را مطرح می کنیم که با نظام باور طرف مقابل نا سازگاری دارد طرف به جای اینکه به مساله وارد شود و جوابی برای ان ترتیب دهد تو را با این سوالات سوال باران می کند:

یعنی تو قیامت رو قبول نداری؟

یعنی بیامبران اشتباه کردند مثلا؟ یا معصوم نبودند؟

یعنی میگی خدا وجود ندارد؟

و ....

انگار این باورها معیارند. اما چه نوع معیارهایی؟ آیا از سر استدلالی غیر براگماتیسیتی در جان ما جای گرفتند؟ من که فکر می کنم حد اقل برای عموم خیر بلکه در یک فرایند نگاه براگماتیستی عموم آدمها به این باورها که برایشان نتیجه بخش است معتقد می شوند و معیار قرارشان می دهند برای سایر باورهای خورد و ریز دیگرشان.

---------------

بد جور برای نوشتن بی حوصله شده ام.

نظرات 2 + ارسال نظر
هوالهادی چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 04:59 http://kimiyayeeshgh.mihanblog.com

سلام
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و غوغاست
خیلی وب جالبی دارین. معلومه اهل ذوق و معنا هستین
تا حدودی حقیر نیز از دور دستی در آتش معنا داریم ولی حیف نچشیده و ذوق نکرده بلکه
لاف عشق زده و رسوای عالم گیر شده ایم
وبلاگم رو خاک زمان و غفلت گرفته و چند سالی میشه بهش سر نزدم ولی اگر وقت کنم ان شاءالله میخواهم سروسامانی از رنگ خدا بدهم که صبغة الله و من احسن من الله صبغة
در جستجوی این قطعه بودم که :

خاک بودم ، آب بودم ، گل شدم
عالمی گل کردم آخر، دل شدم

غیرت حزن احتضار شرم داشت
لیلی بی پرده محمل شدم


که مرا به وبلاگ شما رسوند
استفاده ها برده و میبریم و خواهیم برد ان شاءالله
در جوار بارگاه ملکوتی حضرت بی بی فاطمه معصومه (س) دعاگو خواهم بود
یاحق

سلام
سپاس و بنده هم دعاگویم.

آمو شنبه 1 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 16:49

آمو همه از نوشتن خسته شدن، از حرف زدن و حرف شنیدن،
از پراگماتیسم از فاندیشنالیسم از همه چی !
حالت چطور است؟
اگر از حال ما بپرسی بد نیستیم. همه خوبند اما تو باور نکن!

شکررررر عموجان.
چرا ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد