... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

می گفت خاله لیلا دلم برای مشهد تنگ شده...

گفتم علی جان از امکانات سوئیس استفاده کن خودت رو ارتقا ببخش.

میگفت خاله لیلا مشهد جان است! ماه رمضونا مادر هواتو داشت، هیات می رفتی و ...

گفتم علی جان غصه نخور بزودی مادر هم به تو می پیوندد.

می گفت: نه، مادر اینجا بیاید نه دین برایش می ماند نه دنیا، مادر اونجا باشد من حمایتش می کنم....

دیگر این حرفها را ادامه نداد، بی مقدمه رفت سر سوالات اعتقادی اش که حالا گویی برایش ملموس تر شده اند. اصلن سوئیس او را به بازخوانی و باز بینی همه هویتش فرا خوانده گویی. طفل معصوم! اگه این وضعیت را قبلن ها تجربه نکرده بودم شاید کمتر نگرانش میشدم. امروز از نسبت دستاوردهای فیزیک با وجود خدا می پرسید و ...

--------------

*علی مهاجر اروپا- به اصرار مادرش که بیم آن داشته مباد سرنوشت علی مثل سرنوشت پدرش شود-

پدر علی مدتی است سرمایه اش را برداشته برود یک گوشه دیگر دنیا پول در بیاورد، جایی که قانونی برای کار امثال او وجود داشته باشد.

مادر علی ساکن ایران است و مانده است چطور خانه اش را از طمع آقایی که خانه شان به نام اوست نجات دهد.( طبق قانون هیچ مهاجر افغانستانی نمیتواند سند املاک به نام خودش بزند).

* بی مسولیت ترین رهبران دنیا را ملت ما در طول تاریخ داشته اند.


نظرات 2 + ارسال نظر
جوجه سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:37

صفا سلام. اتفاقا چند شب پیش وقت شستن ظرفها، یاد همین مسئله افتادم که شماها تو ایران، خونه نمیتونید به اسم خودتون ثبت کنید و چطور هم به اون شخص ایرانی که میاد و به اسم خودش خونه رو ثبت میکنه اعتماد میکنید و هم چطور اون شخص از مال شما سوءاستفاده نمیکنه. چقد زندگی برای شماها تو ایران سخته.

سلام جوجه جان. برای ما زندگی تو همه جای دنیا سخته حتی در کشور خودمون. ولی پوست کلفت شدیم دیگر.

یاس شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:01 http://yausy.blogsky.com

بمیرم براى این همه درد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد