... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ماهوی من

من و ام معین  

این روزا رو موج پایان نامه نویسی مون هرازچند گاهی هم پیام بازرگانی تماشامیکنیم ء 

تو مایه های فمینیسم * هویت زنانه * فلسفه * عرفان و یا حتی نقد فیلم و..... 

باید اعتراف کنم بعضی پارازیتا اونقدر قوی اند که کل شبکه را بهم می ریزند  

امروز به عبارتی از جناب ملا صدرا و ملا هادی سبزواری برخورد کردیم که سیستمامونو حسابی ویروسی کرد  

جناب ملا هادی زنها رو ناقص العقلایی معرفی کرده بودند که تنها توان درک جزئیات و دارند و دنبال آرایش و زیورند ء موجوداتی که خدا بهشون صورت انسانی داده تا مردا از مصاحبتشون مشمئز نشند. 

ای ول جناب ملاهادی !! 

ازشما دیگه با اون ذهنن جوال و عمیق انتظار نداشتیم آب به آسیاب تفکر جنس دوم بودن زن بریزید  

راستی یک سوال ! 

من و ام معین که عمرمون و تو کلاس درس حکمت مشاء بوعلی و اشراق سهروردی و متعالیه ملاصدرا گذروندیم و گمشده وجودمون فهم درست بوده و خلاصه زیور نقش عرض زندگیمون و داشته نه ذات و جوهرشو ازنظر شما چی هستیم ؟؟؟ 

منظورم اینه که چی جور موجوداتی هستیم ؟؟ 

جناب شما که آدمی رو به عقل و اندیشه انسان می دونید فکر نمیکنید بی نصیب فلمداد کردن  زن ازاین مقوله یه مقدار بی انصافیه  ؤ

شما که زنارو موجوداتی می دونید که خدا صورت انسان و بهشون داده تا خاطر جناب مرد از مصاحبتشون ملول نشه مگه معتقد نیستید « فاقد شی معطی شی نمیشه »  

یک سوال : چطور از موجودی بر سیرت غیر انسان ء انسانی چون جناب شما پا به هستی می گذاره ؟ 

حتما خواهید گفت جناب « من » محصول مشترک هستم  

بازم مشکل و حل نکردید  

چون مجبورید ازاین قانون که « نتیجه تابع اخس مقدمات است » دست بشویید که فکر نکنم بشه .

اگه دوستدار ادب هستید

در لابلای قفسه های کتاب گروه -  طبق معمول دنبال محصولی تازه می گشتم که چشمم به اثر جدید ( البته شایدم جدید نباشه ) محبوبه زارع دوست خوب با احساس و باصفایم افتاد که هرروز محرم و صفرم با عطر عاشورائی شعرش معطر بود : 

یا شیشه احساس مرا آهن کن                    یا بالغت عشق مرا دشمن کن ..... 

چند وقته ازش بی خبرم  

قصد داشت برای ادامه تحصیل به یکی از کشورهای همسایه بره  

هرکجا هست  

خدایا به سلامت دارش  

راستی !! 

توصیه میکنم اگه دوستدار ادب هستید و می خواید روایت روان و زیبای زندگی معصومین و بخونید حتما به مجموعه کتابای محبوبه زارع سر بزنید .

یک درخواست

یا شیشه احساس مرا آهن کن                         یا بالغت عشق مرا دشمن کن  

مولا عطش کرببلا پیرم کرد                                قربان تو تکلیف مرا روشن کن  

 

کربلا ... بچه های گروه مطالعات ...  

خدای من !! 

...   آمین

توهم زندگی

زهرا هر شب در خواب قالی می بافد  

 بغل دستی من تو کتابخانه هم کتاب می خواند  

مثل من که زندگی میکنم  

!!! 

الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا

آب یقین

ای عشق همه بهانه ازتوست

حسین جان  !

می گویند:

 ولی نه  ، دیده ام دردها را مداوامی کنی  ،

محتاجم مولای آب و عطش  ,

محتاج دم مسیحائیت  ،

 دردمن با درد سایر سینه زنهات فرق میکنه ،

 درد این عزادار درد تحیر است ،

حیرت سراپایم را مملو ساخته

مردم اندرحسرت فهم درست !!

مولای آب حیات ! 

 توکه درد تشنگی را لمس کرده ای ، تشنه ام ، تشنه آب معرفت

معرفت ، معرفت ، معرفت

پرم ساز  ، پر پر از معرفت

آقای هدایت  ! 

 این ذره محتاج هدایت است

دستگیری کن مولا

پادرگل فرورفته  شک قرن بیست ویکم

قرن شک ، قرن تردید ،  قرن حیرت

می گویند شک مقدمه یقین است

به عاشورایت قسم  کربلای جانم زخمی زخمی است

زخمی تیرهای شک  تئوریهای ساخته عقل محدود بشر

چی میشه ؟؟

جی می شه ؟؟

مولا ، مولا ، مولا

یک جرعه آب یقین !!!

آب یقین میخواهم

لبهای نیازم  ترک خورده است

مولا ادرکنی

ادرک ، این جان خسته را