... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

تو خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل ...

  پرفسور هانس کونگ : 

«گاهی به خود من اعتراض می‏شود که به منابع کافی مراجعه نکرده‏ام و از کتابخانه و منابع زیادی استفاده ننموده‏ام. کتاب زیاد است ولی عمر کم.البته، اگر آدم زیاد به کتاب‏ها سرگرم شود، قدرت خلاقیت و قدرت تفکر پیدا نمی‏کند.امروز مسایل علمی جدیدی پیدا شده است. علوم طبیعی رشد چشمگیری یافته است. یک عالم الهیات لازم است با فیزیک، اخترشناسی، بیولوژی، آشنا شود و برای مثال نظریه «مهبانگ» را بداند. وظیفه عالمان بسیار دشوار شده است. یک تئولوگ باید مثلاً فلسفه کانت را بسیار خوب بداند و با دیگر نظام‏های فلسفی نیز کاملاً آشنا باشد. »

.... موندیم پرفسور هانس کونگ و باورکنیم یا آموزه های چندین واحد روش تحقیقی که خوندیم ... صدای استاد هنوزم تو گوشمه « الفحص حتی الیاس » ....... 

درد ٬‌ درد روش است ... روش شناسی علوم انسانی ... روش شناسی علم دینی .. روش شناسی مطالعات میان رشته ای ...  

سیستمی که پا به پای تو بخواد راه بنمایانه .... از فاز تئوری بیاد تو فاز عمل ... من که ندیدم . ... انگار این آزمون و خطا بنا نداره دست ازسرمون برداره .....

       

....

امشب میخواستم از طه و امیرحسین و ... بگم

از لذت  خاله بودن ...  

ازصندوق ذخیره عاطفی خواهر زاده ها ...  

از دارائیهایی که نظام بانکی جدید به رسمیت نمیشناسدشون... 

از لذتی که کم کم داره در بزاق نوگرایی معاصر منحل میشه ...

ولی نشد ... 

این پروانه گم کرده راه ٬ شیش دنگ حواسمو تصاحب کرده ؛ ترس و دلسوزی و تمرکز و تعجب و کنجکاوی مو بسیج کرده ٬ منو از مجاز به حقیقت ببرند ... 

باید دید حرف حسابش چیه ... اصلا دردش چیه که این قدر بی تابی میکنه .. 

 کسی چه میدونه شاید بهانه سحر هایی که رفتن و گرفته ... !!

خداحافظ ...

حیف ...

روزه داشت ,  روزهای روزمرگیها مونو نوید میداد :

                                          اندکی صبر سحر نزدیک است !

مشق سحر ....

عطر ابوحمزه ....

تازه داشتیم پیله ها مونو میدیدیم

تازه داشتیم  لذت بیخودی مزمزه می کردیم

تازه داشتیم زبان راز و نیاز می خواندیم

تازه داشتیم لذت و لذیذ میشناختیم

تازه داشتیم ادرس خانه دوست وبلد میشید یم ... 

 

و باز به رسم همیشگی ٬ ناگهان چه زود دیر میشود ....!!

نیم نگاهی به شادمانی

 کتاب لحظه های ناب زندگی «‌راز شادمانی واقعی را پیداکنید » از دکتر بارباراد آنجلیس  و میخوندم حیفم اومد بخشی ازاونو براتون نقل نکنم ٬ تقدیم به شما .......

 

شادمانی حاتی خاص از زندگی نیست که به ان دست یابیم بلکه مجموعه ای از لحظات ناب است . 

لحظات ناب کدامند ؟ 

تمام لحظات ناب حد اقل سه خصیصه دارند : 

هوشیاری : تنها زمانی که توجهتان کاملا بر لحظه ای معطوف باشد که درآنید می توانید تمام مواهب ٬ درسها یا لذتهایی را که ان لحظه برایتان دارد دریافت کنید . 

اتصال : مامعمولا لحظه ی ازبین رفتن حصارها را عشق مینامیم . لحظه ای که شما و چیزی دیگر درهم مستغرق می شوید . 

تسلیم : ازتلاش برای کنترل همه چیز دست بردارید . 

وقتی سعی می کنید موقعیت یا احساسی را کنترل یا در برابر ان ایستادگی کنید مکن نیست بتوانیدلحظاتی ناب داشته باشید . 

 

نشانه های کمبود لحظات ناب : 

احساس می کنید لازم است دائم به کاری مشغول باشید وقتی همیشه مشغول به کاری هستید هیچ زمانی برای تعمق در زندگی ندارید ازانجا که هیچ وقتی ندارید لحظات ناب را تجربه نمی کنید و احساس می کنید وظیفه دارید خلا درون را با مشغولیت پرکنید . 

 همیشه قضاوت میکنید : 

قضاوت یعنی خارج از یک موقعیت یا رابطه بودن و انتقاد ازچیزی که در حال وقوع است. 

نمیشود در آن واحد هم قاضی ماب بود هم لحظات ناب داشت . 

برای داشتن ادراک صحیح باید کاملا درهمان شرایط باشید وازهرلحاظ آن را حس کنید باید کاملا با همراهتان یا با محیطتتان د راتباط باشید وقتی قاضی مآب هستید از شخص یا تجربه جدا می شوید در نتیجه٬این مطلب٬ادراک را درآن موقع بخصوص ناممکن می سازد.  

 

با اجازه خانم باربارا :  

... یادگیری هوشیاری ٬‌اتصال و تسلیمش خیلی سخته مخصوصا برا کسی که اصلا تاب و قرار نداره اصلا یه دقیقه نمیتونه آروم بشینه ...  

ازهمین امروز خواستیم فرمولتون پیاده کنیم و لحظه های ناب انتظار در صف آسانسورو بعد نماز ظهر تجربه کنیم ... از قافله عقب موندیم حسابی .. انقدر مستغرق در لحظه ناب انتظار شدیم که کم مونده بود صد پله رو پای پیاده طی کنیم و دیگه فاعلی برای فهم لذت لحظه نابتون نمونه ... 

ولی خداییش کیف کردم .. عالی بود .. باید اعتراف کنم فهمیدم که برخلاف تصور خودم وخودشان و خودشون اصلا آدم شادی نیستم !!

سجده کن و چیزی مگو، کین بزم سلطانی است این